نورانورا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

نورا با طعم عسل

بازدلتنگم!

شب آرامي بود مي روم در ايوان، تا بپرسم از خود زندگي يعني چه؟ مادرم سيني چايي در دست گل لبخندي چيد ،هديه اش داد به من خواهرم تكه ناني آورد ، آمد آنجا لب پاشويه نشست پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد شعر زيبايي خواند ، و مرا برد، به آرامش زيباي يقين با خودم مي گفتم زندگي، راز بزرگي است كه در ما جاريست زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنيا جاريست زندگي ، آبتني كردن در اين رود است وقت رفتن به همان عرياني؛ كه به هنگام ورود آمده ايم دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي گردد؟ هيچ زندگي ، وزن نگاهي است كه در خاطره ها مي ماند شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري شعله گرمي اميد تو را، خواهد كش...
2 تير 1390

زنگ تفریح6

يك شخصيت مشهور ایرانی یا خارجی رو در ذهنتون انتخاب كنيد و در اين بيست سوالي شركت كنيد http://www.akinator.mobi/us ...
2 تير 1390

پدر

امسال به برکت داشتن نورای عزیزمان  نه تنها قامت مردانه ات  که حس پدرانه ات را نیز تبریک میگم. وقتی تایپ می کنم :" پدرت " ، گریه ام می گیره.... اولین بار است که مرد مهربان زندگی ام را ، مرد آرامی که عشق را به بلندترین مقام انسانی رعایت کرده ، پدر تو خطاب می کنم... دلم یک جوری می شود... تو خوشبختی کوچولوی من بخاطرامیر من...
27 خرداد 1390

"اين الرجبيون؟"

با اينكه باز هم به خلوت سه روزه‌ات نخواندي‌ام امااين رجب عجيب دلم را لرزانده از اولين دقايق ورودش هيچ نمي‌خواهم اگر تنها تو را داشته باشم حسبي الله و نعم الوكيل بال يكي از فرشته هايت گرفت به پلك هايم انگار چقدر پايين آمده اند مي شنوم نغمه هايشان را "اين الرجبيون؟" صدايم را تنها تو مي تواني به گوششان برساني يا مَن اَرجُوهُ لِكُلِ خَيروَ امَنُ سَخَطَهُ عِندَ كُلِ شَر... دلم حالي به حالي شده انگار مي‌لرزد التماس دعا دارد دلم. ...
15 خرداد 1390

زنگ تفریح5

  عاشقانه در خانه شيخ بهايي http://www.jadidonline.com/images/stories/flash_multimedia/Sheikh_bahai_test/sheikh_high.html ...
10 خرداد 1390

دلتنگم!

دلم عجيب هواي كودكي را كرده. هواي بي دغدغه خنديد ن. باصداي بلند خنديدن وشايد بي دليل خنديدن. دلم هواي آن خوابهاي شيرين را كرده كه براي ديدنشان شبها زودبه خواب ميرفتم چون گمان ميكردم اگرزود بخوابم آن خوابهاي شيرين را بيشترميبينم. دلم هواي بازي كرده. ليله-عروسك بازي-نون ببركباب بيار وبازي هاي ديگر كه بابزرگ شدنم فراموش شدند.بچه كه بودم نميدانستم بزرگ شدن يعني چه.يواشكي ميخنديدم-مخفيانه گريه ميكردم- درخلوت با عروسك هايم حرف ميزدم وميگفتم بزرگ شدم برايشان كارهاي زيادي ميكنم ونميدانستم كه نمي شود براي عروسك كاري كرد.آن روزها كودكي ام را ميگويم اينها رانميدانستم وگرنه هيچگاه دعا نميكردم كه بزرگ شوم. تنهامزيت بزرگ شدن اين است كه خيلي چيزها را دربز...
10 خرداد 1390

اگر دلت می خواهد منو اهلی کن!

"ارزش گل تو به عمری است که به پاش صرف کرده ای. شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد : -... به قدر عمری است که به پاش صرف کرده ام. روباه گفت :-...آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموش کنی. تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کرده ای مسؤولی. تو مسؤول گلتی... شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد : -...من مسؤول گلمم."  برای بار چندم داشتم شاهکار "شازده کوچولو" را میخوندم که ترس برم داشت ؛  تو گل منی و من مسؤول تو!!! من دارم تورو اهلی میکنم!!!!   اگر بزرگ شدی و ازمن پرسیدی :چرا منو به دنیا آوردی؟ چی بهت بگم!؟  جواب من هر چی باشه  تو باید شجاع باشی کوچو...
8 خرداد 1390